حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تعداد فضایل حضرت علی (علیه السلام) در حدیثی فرمودند: اگر همه نیزارها قلم شوند و دنیا سراسر مرکب و پریان حسابرس و آدمیان نویسنده فضائل حضرت على بن ابىطالب (علیه السّلام) را آمار نتوانند.[۱] و حال از میان فضیلت ها سخن از علم حضرت علی(علیه السلام) است در دورانی که حکمرانی های و خودخواهی های اعراب جاهلی اجازه نمی داد تا از علوم و دانش فراوان امام علی(علیه السلام) استفاده و بهره گیری مناسب صورت پذیرد؛ همانطور که خود آن حضرت نیز در سخنی به این مطلب اشاره کردند که: «همانا در سینه من دانش فراوانى است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آنرا به من آموخته، اگر روزى براى آن حافظى پیدا کنم که حقّ آن را رعایت نماید و آنگونه که از من شنیده به همان نحو آن را نقل کند، آنگاه بعضى از آن علوم را به آنها به عنوان امانت مىسپردم که بواسطه آن چیزهاى فراوانى از علم دانسته مى شد.»[۲]
حضرت امام على (علیه السلام) سرچشمه علم و دانش
در حالى که دنیا را جهل و ضلالت، وحشىگرى و آدم کشى فرا گرفته بود و مردم در بى سوادى و بى فرهنگى بسر مى بردند، و با هر گونه پیشرفت و تمدن مبارزه نموده، و از یادگیرى علم و دانش جلوگیرى مى نمودند، رسول خدا(صلى الله علیه و آله) به پیامبرى مبعوث، و الفباى آئینش را با توحید و علم و قلم شروع کرد و با استفاده از منبع «وحى» درهاى علوم و دانشها را بر روى مردم گشود.
تمام علوم پیامبر خدا و سایر سفیران آسمانى همگى به مولاى متقیان امیر المؤمنین علی(علیه السلام) منتقل گردیده، و او وارث کلیه علوم آسمانى است، چنانچه حضرت امام باقر(علیه السلام) در این زمینه مى فرمایند:
«خداوند متعال تمام علوم انبیاى گذشته را از زمان حضرت آدم تا بعثت رسول(صلى الله علیه و آله) به آن حضرت مرحمت فرمود، و رسول خدا نیز همه آنها را به حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) انتقال داد.»[۳]
بر همین اساس است که حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند:
«لَوْ شِئْتُ لَأَوْقَرْتُ سَبْعِینَ بَعِیراً فِی تَفْسِیرِ فَاتِحَهًِْ الْکِتَاب؛
اگر بخواهم تفسیر فاتحه الکتاب (سوره حمد) را بطور تفصیل بنویسم، می توانم به اندازه هفتاد بار شتر مطالب بنویسم!!»[۴]
آرى على با یک واسطه به علوم بى منتهى دست یافت، و لذا تمام علوم عالم آفرینش و علوم قرآن همگى در وجود على متبلور گردید، و خداوند شهادت داد که کلیه علوم در سینه على گذاشته شده و از این جهت شهادت امام على(علیه السلام) و گواهى او «عدل» شهادت و گواهى «الله» است!!:
«قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ؛
بگو کافى است که خداوند و کسى که تمام علم قرآن در پیش او است به نفع من گواه باشد.»[۵]
در این آیه از کلمه «علم الکتاب» استفاده مى گردد که صاحب آن داراى تمام علوم قرآن است، و مراد از آن بنا به نوشته اکثر مفسرین مولاى متقیان على بن ابی طالب است. [۶]
امام علی(علیه السلام) و تلاش در کسب دانش
امام على(علیه السلام) همواره از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) علوم فراوان فرامىگرفت و تلاش در کسب دانش و رازهاى علمى داشت،
بارها مى دیدند که مدّتهاى طولانى با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به مذاکره علمى مى نشست، که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«أنَا مَدینَهُ الْعِلْم وَ عَلِىٌّ بابَها؛ من شهر علم و على درب آن است.»[۷]
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روزى در اواخر عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مدّتى طولانى با آن حضرت نشست. از امام على(علیه السلام) پرسیدند:شما با رسول خدا برسر چه مباحثى گفتگو مى کردید؟ پاسخ داد:پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) هزار دَر از دانش را بر من گشود، که از هرکدام هزار دَرِ دیگر باز مى شود.[۸]
تقدّم امام على (ع) در علم و آگاهی
رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:
«على بن ابیطالب اَعْلَمُ اُمَّتِى وَاَقْضاهُمْ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ بَعْدِى؛ على(علیه السلام) در علم از همه افراد امّت من آگاهتر است و در قضاوت درباره موضوعاتى که بعد از من مورد اختلاف مى شود بهتر از همه قضاوت مى کند.[۹]
«اَصْبغ بن نُباته» مى گوید: هنگامى که مردم با على(علیه السلام) به عنوان خلیفه رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بیعت کردند. آن حضرت، عمامه (یادگار) رسول خدا را به سر بسته بود و لباس (یادگار) او را بر تن نموده بود. در مسجد از منبر بالا رفت و (ایستاده) پس از حمد و ثنا، مردم را موعظه و نصیحت کرد، سپس نشست و انگشتان دو دست خود را داخل هم گذارد و به زیر ناف نهاد، آنگاه فرمود:
«سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى فَاِنَّ عِنْدِى عِلْمُ الاَْوَّلِینَ وَالاَّْخَرِینَ …
«از من بپرسید قبل از آنکه مرا نیابید (و از میان شما بروم) چرا که علم پیشینیان و آیندگان، نزد من است. بدانید سوگند به خدا! اگر بستر خلافت برایم گسترده شود(و بر آن بنشینم) با پیروان تورات، طبق تورات و با پیروان انجیل، طبق انجیل و با پیروان زبور، طبق زبور، و با پیروان قرآن طبق قرآن ، حکم مى کنم به گونه اى که (اگر) هریک از این کتابها، به سخن درآید بگوید: «پروردگارا! على (علیه السلام) مطابق قضاوت تو، قضاوت کرد»، سوگند به خدا! من به قرآن و معانى بلند پایه آن از همه آگاهتر هستم و اگر یک آیه از قرآن نبود(۲)، قطعا شما را به آنچه تا روز قیامت ، پدید مى آید، آگاه مى کردم.»
سپس بار دیگر فرمود: «سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى …؛ قبل از آنکه مرا نیابید، از من بپرسید، سوگند به خداوندى که دانه را (در دل خاک) شکافت و انسان را آفرید، اگر از هر آیه قرآن از من سوال کنید به شما خواهم گفت که آن آیه، چه وقت نازل شده ؟ و در مورد چه کسى نازل شده؟ و از ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، عامّ و خاصّ و محل نزول آن (از مکّه یا مدینه) شما را آگاه مى سازم، سوگند به خدا! هیچ گروهى، اکنون تا روز قیامت، نیست مگر آنکه من رهبر و جلودار و دعوت کننده آن گروه را مى شناسم و مى دانم که کدام در مسیر گمراهى گام برمى دارد و کدام در خط رشد و سعادت.»[۱۰]
و امثال اینگونه روایات بسیار است که توصیف مقام علم علی را به شکلهای مختلف به مردم گوشزد کرده است.
علم امام علی (ع) در کلام دیگران
فراوانى و گستردگى علم حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در موارد زیر باید به شناسائى گذاشت:
حضرت امام صادق (علیه السلام)
از امام صادق علیه السلام نقل شد که فرمود: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در همان بیمارى که به واسطه آن از دنیا رفت، به عایشه و حفصه فرمود:
دوست مرا به نزد من دعوت کنید. ایشان هر یک به سراغ پدر خود فرستادند، چون آمدند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به آنها توجّهى نکرد و از آنها اعراض نمود. رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) بار دیگر فرمود: دوست مرا بیاورید. این بار به سراغ على بن ابى طالب علیه السلام فرستادند، آن حضرت حاضر شد. پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) وقتى امام على(علیه السلام) دید او را در آغوش کشید. سپس با او به گفتگو پرداخت. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چون از حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد از او سئوال کردند: دوست تو با تو چه کرد؟ فرمود:«پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) هزار باب از علم به من آموخت که از هر بابى هزار باب دیگر بر من گشوده شد.»[۱۱]
شیخ سلیمان حنفى
شیخ سلیمان حنفى با اسناد خود از اصبغ بن نباته نقل کرد که گفت: شنیدم از امیرالمؤمنین(علیه السلام) که فرمود:
«اِنَّ رَسُولَّ اللَّهِ، عَلَّمَنى اَلْفَ بابٍ، وَ کُلِّ باب مِنْها یُفْتَحُ اَلْفَ بَّابٍ فَذاکَ ألْفْ ألْفْ بَابٍ، حَتّى عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یَکُونُ اِلى یَوْمِ القِیامَهِ و عَلِمْتُ عِلْمَ المَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ؛
«همانا پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) تعلیم داد به من از علم هزار باب که از هر باب آن هزار باب براى من باز شد، در نتیجه یک میلیون باب علم بر من کشف گردید، تا اینکه دانستم آنچه را که واقع شده و آنچه را که تا قیامت واقع مى شود، و دانستم علل گرفتارىها و آرزوها، و جدا کردن حقّ از باطل.»[۱۲]
علاّمه محدّث هروى
علاّمه محدّث هروى در کتاب اربعین خود روایت کرد که، امام على(علیه السلام) فرمود:
«عَلَّمَنى رَسُول اللَّهِ صلى الله علیه وآله وسلم اَلْفَ بابٍ مِنَ الْعِلْمِ فى کُلٍّ بابٍ الْفَ بابٍ؛
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) هزار باب از علم بر من آموخت که از هر باب بر من هزار باب دیگر گشوده شد.»[۱۳]
عبداللَّه بن مسعود
از عبداللَّه بن مسعود روایت شده است که گفت: روزى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به خلوت طلبید و با او رازهاى بسیار گفت، چون برگشت سئوال کردم: میان شما و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) چه عهدى بسته شد؟ امام على(علیه السلام) فرمود:
«پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) هزار باب از علم بر روى من گشود که از هر باب آن هزاران باب دیگر مفتوح گردید.» [۱۴]
پی نوشت ها
[۱]کنز الفوائد ؛ ج ۱, ص ۲۸۰٫
[۲] بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۱۲۹٫
[۳]شرح خطبه شقشقیه، ج۱،ص۱۶۹٫
[۴]شرح نهج البلاغه، خ ۱۷۴، ج ۹، ص ۳۲۸٫
[۵] سوره یونس، آیه ۳۵٫
[۶]الغدیر ،ج ۸، ص ۲۹۱٫
[۷]بحارالانوار، ج۴۰، ص۲۰۳ و ۱۲۱٫
[۸] همان.
[۹] ارشاد مفید، جلد ۱، باب ۲ فصل ۱ حدیث ۱٫
[۱۰]کفایه الخصام ،ص ۶۷۳ ؛شرح نهج البلاغه جلد ۲ ص ۲۷۷٫
[۱۱]بصائر الدّرجات ص ۳۲۴، و غایه المرام ص ۵۱۷۱٫
[۱۲]ینابیع المودّه ج ۱ ص ۶۷٫
[۱۳] اربعین ص ۴۷ به نقل احقاق الحقّ ج ۷ ص ۵۹۹٫
[۱۴]ارشاد شیخ مفید ص ۳۳٫
منابع
گذری بر زندگی امام اول حضرت علی، علامه حلی، ص۱۸٫
آفتاب ولایت، علی اکبر بابازاده، انتشارات بدر: ۱۳۷۲، ص۲۰۳٫
امام علی و علم و هنر، علی اکبر دشتی، انتشارات موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین:۱۳۷۹،صص۱۰۱-۱۰۷٫